اسب را باز کشيدي در زين

شاعر : سنايي غزنوي

راه را کردي بر خانه گزيناسب را باز کشيدي در زين
دل من کردي گمراه و حزينراه بيداري آوردي پيش
بدل جام گرفتي زوبينبدل و شق بپوشيدي درع
روي دادي به سوي حرب و کميندست بردي به سوي تير و کمان
نه ببخشايي بر خلق زميننه برانديشي از کرب زمان
بارم از ديده به رخ بر پروينتا نبينم رخ چون ماه ترا
غم بود بستر و حيرت بالينچون بخسبم ز فراق تو مرا